برسام عزیزبرسام عزیز، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 8 روز سن داره

بهانه زندگی من و بابایی

زایمان

پسر عزیزم دیگه وقتش رسیده بیام خاطره روز عمل و به دنیا اومدن شما رو براتون بنویسم ...تا بیشتر از این یادم نرفته....... امروز که دارم مینویسممممم..14 روزه که شما به دنیا اومدی...الانم یک ساعت که خوابیدی .. دوشنبه صبح 31 تیر قرار بود ساعت 9:30 صبح بیمارستان باشیم من که تا ساعت 2 بیدار بودم . مغزم پر از فکر و خیال بود همش سعی میکردم به چیزای خوب فکر کنم سعی میکردم به تو و لحظه تولدت فکر کنم ولی نا خودآگاه فکرم میرفت سمت چیزای بد و ترسناک عمل خلاصه خوابم برد...ساعت 8 صبح زودتر از بقیه بیدار شدمم..رفتم شروع کردم به درست کردن صبحانه البته من باید ناشتا میرفتم...یکی یکی بقیه هم بیدار شدن.. اونا صبحانه خوردن منم رفتم شروع کردم...
13 مرداد 1392

توی بیمارستان

بالاخره قدم های خوشگلت رو به این دنیا گذاشتی اون لحظه ای که صدای گریه کردنت و از پشت پرده توی اتاق عمل شنیدم برای چند لحظه ای تمام استرسم از یادم رفت...تمام ناراحتی های دنیا از یادم رفت.. واااااااااااااای بار اولی که دیدمت وقتی از پشت پرده اوردنت کنار گذاشتنت توی یه تخت شیشه ای یه آقایی داشت تمیزت میکرد.. یک لحظه چشم نمیتونستم ازت بردارممممم.... عزیز مامان امشب اولین شبی که کنارم خوابیدی.... نمیدونم چه سرنوشتی در انتظارته..ولی با تو بودن یه جون تازه گرفتم.. 9 ماه تمام توی دلم بودی.ولی الان کنارم خوابیدی بعدا میام سرفرصت خاطرات زایمانم و برات مینویسم این نوشته رو الان من زمانی دارم مینویسم که 15 ساعت از تولدت گذشته. یعنی ا...
13 مرداد 1392

خدایا شکرت پسرم به دنیا اومد

٣١ تیر ماه سال 1392 بیمارستان الغدیر ساعت 11:21 دقیقه صدای گریه برسامم به محض تولدش موجی از سرور و غرور در وجودمان طنین انداخت.. این فرشته آسمانی زمانی به جمع ما آمد که دقیقااااااااااا سه سال از ازدواجمان میگذشت.. برسام روز تولد مامانش و سالگرد عروسی مامان و باباش قدم به این دنیا گذاشته.چه روز عزیزی این روز خدایا تو بهترین ها رو برای ما رقم زدی.ممنون ای بزرگ یه موجود سالم برسام من این پسری بود که 9 ماه تمام تنهایی من و پر کرد...... خدایاااااااااا شکرت...تیر ماه 92 هم رسید...الان 23 سالم شده.این گذر عمر چیزی قسمت همه ماست. حالا میتونم مسلط باشم.اشتباه زیاد کردم..اشتباه بی ارزش کردم اما خدا خواست هنوز سالمم .جوانم.پسری دارم..خا...
5 مرداد 1392
1